سالارسالار، تا این لحظه: 12 سال و 2 روز سن داره

آقا سالار گل پسره مامان.عشق بابا

مارکوپولو کوچولو

تعطیلات عید امسال ما یکمی طولانی شد چون بابایی تصمیم گرفته بود همه ی شهرهای جنوب رو بگردیم تو هم که عاشق مسافرت کلی ذوق میکردی.از تهران شروع کردیم و اصفهان و یزد و کرمان و بندر عباس و قشم و بندر بوشهر و شیراز رو حسابی گشتیم و دیدیم و حال کردیم.ازت ممنونم که تو طول سفر کوچکترین اذیتی نداشتی وقتی گریه بچه های هم سن تو رو میدیدم و ازت میپرسیدم سالاری خسته نشدی زود میگفتی نه مامان بریم. یکی از بهترین و به یاد موندنی ترین سفرهامون بود امیدوارم سالم و دلشاد روزی برسه همه دنیا رو بگردی ...
17 فروردين 1394

هفت سین امسال ما

امسال عید با سالهای دیگه خیلی فرق داشت. امسال یه صدایی بود که بی وقفه مامان مامان صدا میکرد.امسال حس میکردم اولین بهار عمرمه, دستهات که تو دستهام بود و نگات میکردم تو راه می رفتی و حرف میزدی و میپرسیدی منم محو تو بودم که کی این همه قد کشیدی کی این همه باهوش شدی و کی شدی سالار من. سر تحویل سال از خدای مهربون سلامتی تو و همه ی بچه ها رو خواستم . سین اول اسم قشنگت تموم کننده ی هفت سین هر سالمون باشه.   ...
17 فروردين 1394
1